خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...
خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

رویا...

 و من در این لحظه عید، غمم اندازه دنیا، بغضم سنگین ترین درد عالم است؛ خواب از چشمانم رفته و خواب و بی خوابی ام خیال دوست شده...

امشب هم از بس که خواب تو را دیدم و آشفته از خواب پریدم... شب و خواب و رویاهایش را به ستاره ها سپردم، نشسته ام لب ایوان ... آه، افسوس که خلوتی ندارم برای اشک ریختن...

احمقانه تر از آن نالیدن من است در این کنج بی کسی برای تو که خود اندازه تمام عالم در دل غم داری...

لحظه هایت سرشار از شادی و پیروزی باد...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.